​​​​​​​یک سازمان برای داده‌محور شدن به چه قابلیت‌هایی نیاز دارد؟

​​​​​​​یک سازمان برای داده‌محور شدن به چه قابلیت‌هایی نیاز دارد؟

سازمان داده محور مفهوم جدیدی نیست. اما بطور ساده، هر کسب و کاری که بجای احساسات، عقاید و نظرات بر اساس داده و واقعیت تصمیم گیری کند یک سازمان داده محور تلقی می شود. در یک سازمان داده محور نه تنها مدیریت ارشد تصمیمات داده محور می گیرد بلکه تمامی تصمیمات در تمامی سطوح بر اساس داده گرفته می شود. بنابراین این امر در مورد تصمیمات استراتژیک مثل ” آیا محصول خود را به صنعت دیگری توسعه بدهیم؟”، تصمیمات تکنیکی “آیا این متقاضی را استخدام کنیم:” و تصمیمات عملیاتی “آیا به مشتری تخفیف بدهیم؟” نیز صادق است.

سازمان های داده محور تصمیم های درست را در یک چرخه سازمانی مداوم داده محور می گیرند. این چرخه به سه قابلیت زیر نیاز دارد:

  • مهارت فنی (تولید داده و یکپارچه سازی): امکان ایجاد داده و جمع آوری داده مرتبط دیجیتال، و یکپارچه سازی و سازماندهی این داده ها در قالب اطلاعات.
  • تسلط بر داده (هوش جاری و تجزیه و تحلیل): امکان استنباط بینش و فهم از اطلاعات و داده ها
  • سواد داده (مدیریت تصمیم گیری): امکان تصمیم گیری و فرموله کردن اقدامات بر اساس بینش و فهم.

تقریبا هر سازمانی در تلاش است که با نیازها و توسعه های فنی و سازمانی همگام باشد تا بتواند به یک سازمان داده محور تبدیل شود. بر اساس پیش بینی گارتنر، تا سال 2020، 80 درصد سازمان ها با پذیرش نقص خود در حوزه سواد داده، اقدامات توسعه ای خود را در این زمینه آغاز می کنند. به طور فزاینده ای، سازمان ها به این درک رسیده اند و به دنبال روش های جدید در تجزیه و تحلیل داده هستند. داده و تجزیه و تحلیل در حال تبدیل شدن به عامل اصلی ایجاد ارزش و استراتژی کسب و کار برای سازمان های داده محور هستند.

مهارت فنی

سازمان بدون داشتن پلتفرم تجزیه و تحلیل و کلان داده، سازمانی است که به اصطلاح با چشم بند حرکت می کند. بعلاوه نیروهای شایسته و با مهارت در زمینه کلان داده و علم داده کمیاب هستند و به سختی می توان آنها را پیدا کرد. و حتی سخت تر از آن، این است که آنها را در سازمان حفظ کنید زیرا حقوق بالا و امنیت شغلی برای حفظ آنها در سازمان کافی نیست. و حتی اگر آنها در کنار شما بمانند، به یادگیری و سازگاری مداوم نیاز دارند.

مهارت تسلط بر داده

تسلط بر داده، همانند تسلط بر زبان به افراد این امکان را می دهد که ایده های خود را به یک زبان مشترک بیان کنند. در قالب یک کسب و کار، تسلط بر داده کارکنان را از طریق مجموعه ای از استانداردها، فرایندها، ابزارها و اصطلاحات به هم متصل می کند. کارکنان مسلط به داده می توانند توده های بزرگ داده را به اطلاعاتی تبدیل کنند که قابلیت عملیاتی شدن دارد زیرا آنها می دانند چگونه باید آن را تفسیر کنند و می دانند چه داده هایی در دسترس است و چه داده هایی نیست و همینطور می دانند چگونه از آن به نحو درستی استفاده کنند.

مهارت سواد داده

سواد داده ها توانایی خواندن و کار با داده ها به همراه تجزیه و تحلیل و تفسیر داده ها است. شبیه به  مفهوم کلی سواد، سواد داده بر توانایی کار با داده ها متمرکز است. هر کارمند در هر سطحی از سازمان به مهارت های فنی نیاز دارد. اما داشتن مهارت فنی کافی نیست، داشتن مهارت های نرم بسیار مهم ترند. دو نوع از مهارتهای نرم که اهمیت بیشتری دارند عبارتند از:

  • مهارت های تفکر انتقادی: چابکی، همکاری، خلاقیت و مهارت حل مساله.
  • مهارت های کسب و کار: ارتباطات، مذاکره، رهبری، مدیریت پروژه، برنامه ریزی، نمایندگی، مدیریت زمان، حفظ حریم خصوصی و اخلاق حرفه ای.

با این حال مهمترین عامل موفقیت، طرز فکر درست است: یعنی داشتن یک طرز فکر باز (بجای یک طرز فکر بسته). هر کارمند باید مسئول موفقیت های خود و مسیر آموزشی خود باشد. تا اینجا بزرگترین چالش یادگیری برای مدیریت ارشد سازمان است. زیرا سازمان داده محور شفافیت را افزایش می دهد و شفافیت قدرت را کاهش می دهد. اگر این موضوع به اندازه کافی تهدید آمیز بنظر نمی رسد، ظهور هوش مصنوعی به عنوان ابزاری که قابلیت اتوماتیک سازی تصمیم گیری را دارد، اختیار مدیران را از هدایت سازمان و کارمندان کمتر می کند.

اشتراک‌گذاری

مقالات مرتبط

تصمیم‌گیری داده‌محور، راه نجات سازمان‌ها در بحران کرونا
مقالات تحلیل داده

تصمیم‌گیری داده‌محور، راه نجات سازمان‌ها در بحران کرونا

روز‌های کرونایی را یکی‌پس‌ازدیگری پشت سر می‌گذاریم و احتمالا یکی از چیزهایی که بخش نه‌چندان کوچکی از تفکرات روزانه‌ی ما را به خود اختصاص داده است، مشکلاتی است که این پاندمی در زندگی ما به وجود آورده؛ از زدن ماسک و رعایت بی‌سابقه‌ی دیگر مسائل بهداشتی گرفته تا مشکلات و محدودیت‌های معیشتی که گریبان‌گیر عده‌ی نه‌چندان کمی از جمعیت کشور شده است. تأثیرات اولیه‌ی کرونا، بی‌شک تأثیراتی است که بر سلامت آحاد جامعه می‌گذارد؛ اما این بیماری تأثیرات ثانویه‌ای نیز دارد که از مهم‌ترین‌ آن‌ها، می‌توان به تأثیراتی که بر اقتصاد جامعه می‌گذارد، اشاره کرد. برای مثال، برخی از شرکت‌ها در حالی شاهد قطع زنجیره‌های تأمین خود هستند که برخی دیگر با تقاضاهای شدید مواجه شده که هر دوی آن‌ها منجر به مختل‌شدن نیروهای کار

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *